اولین سؤالهایی که از والدین میپرسم این است: فرزند شما پرخاشگر است؟ آیا شما و همسرتان هم پرخاشگر هستید؟ فرزند شما اضطراب دارد؟ آیا شما و همسرتان هم مضطربید؟ به نظر شما فرزندتان ترس و احتیاط افراطی دارد؟ آیا شما و همسرتان هم ترسو و محتاط هستید؟ فرزندتان لجبازی میکند؟ آیا شما و همسرتان هم اهل لجبازی هستید؟ آیا در دوران انعقاد نطفه، بارداری، هنگام زایمان و شیردهی این دست احساسات در خانم ایجاد شده است؟ اما چرا این سؤالات را از والدین میپرسیم؟ رفتارهای بشر سه دستهاند؛ غریزی مانند گرسنگی، خوابیدن، احساس خطر و… فطری مانند گرایش به خوبی، زیبایی، پیشرفت، تعالی و… اکتسابی یعنی هر آنچه فرد از اطرافیان و پیرامون خودش میبیند و میشنود را میآموزد. حال به نظر شما رفتارهایی مانند خشم، اضطراب، ترس و لجبازی شامل کدامیک از موارد بالاست؟ هر یک از این چهار مورد متأثر از سیر به وجود آمدن انسان و بعد نوع رفتار اطرافیان به خصوص اعضای خانواده است. مهمترین دلیل ترس کودکان را نیز باید در رفتار خودمان جستوجو کنیم و البته از دلایل دیگر نیز غافل نشویم.
بی شک فرزند آینه پدر و مادرش است. اگر ما هنگام عصبانیت وسیله پرت کنیم، او هم میآموزد. اگر ما ناسزا بگوییم، او هم ناسزا میگوید. اگر ما مدام ترس و واهمه از هر اتفاق و هر شخصی داشته باشیم، این ترس و دلهره را نیز به فرزندمان منتقل میکنیم.
اگر در مقابل همسرمان و هر شخص دیگری لجبازی کنیم، فرزندمان شاهد این رفتار ما خواهد بود. پس قبل از اینکه فرزندمان را مؤاخذه کنیم یا ناراحت باشیم که چرا این رفتارها را دارد، به دنبال ریشه این رفتارها باشیم و تغییر را از خودمان شروع کنیم.
در صورتی که هیچکدام از رفتارهای گفته شده متأثر از دوران بارداری و اعضای خانواده نمیشود، باید به دنبال محرکهایی که علت این دست رفتارها هستند باشیم. فیلم یا کارتونی که دیده، دوستان و مربیانی که در مهد با آن سر و کار دارد، اقوام، دوستان و هر شخصی که فرزند ما او را میبیند. یادمان باشد به علت پاک بودن کودک، او به صورت کاملاً طبیعی هر آنچه را که ببیند ضبط و تکرار میکند.
ترس نسبت به دیگر احساسات کمی متفاوت است، چراکه گاهی ترس ریشه در غریزه دفاع از خود و آسیب ندیدن دارد. کودکان تخیل بسیار قوی دارند و تفاوت زیادی بین واقعیت و تخیل نمیگذارند، بنابراین دیدن کارتون یا شنیدن داستانهای ترسناک باعث ترس در کودک میشود. تهدید کردن کودک یا ترساندن او از جهنم، لولو، آدم دزد، پلیس، هاپو، جادوگر، شیطان و… باز هم به علت تخیل قویاش باعث وحشت و ترس در او میشود.
حبس کودک در اتاق تاریک، تنها گذاشتن او در ماشین، تهدید به ترک خانه بدون او و تنها ماندنش در خانه و… زمینههای هراس در کودک بوده و گاهی تا بزرگسالی با او همراه است و تبدیل به ترس از فضای بسته میشود، مانند گیر کردن در آسانسور.
احساسات کودک را نفی نکنیم! جملاتی نظیر «اینکه ترس نداره»، «نترس هیچی نیست»، «لوس بازی درنیار»، «بزرگ شدی دیگه نباید بترسی»، «باید شجاع باشی» و… این پیام را به کودک میدهد که هیچ کس احساس او را درک نمیکند و او را نمیفهمد، بنابراین اضطراب به ترسش اضافه میشود!
به ترس کودک نباید خندید! این کار به کودک احساس بدی میدهد و باعث میشود از دیگران خجالت بکشد، چراکه این خندیدن را با تمسخر یکی میداند.
قرار دادن کودک در شرایطی که از آن میترسد، نتیجه معکوس خواهد داد! بسیاری از ترسهایی که تا بزرگسالی همراه اشخاص هستند ریشه در این دارد که به طور مثال کودک از آب میترسیده و او را در آب هل دادهاند! یا از سوسک میترسیده و سوسک یا چیزی شبیه به سوسک را رویش انداختهاند. اینکه به زور کودک را به چیزی که از آن میترسد نزدیک کنیم، نه تنها ترسش را نمیریزد، بلکه باعث میشود اعتمادش را هم نسبت به ما از دست بدهد. پس این جمله «بذار بترسه تا ترسش بریزه!» کاملاً اشتباه است.
بگذاریم کودک درباره ترسش به راحتی با ما صحبت کند. ترسش را تأیید کنیم و به او بگوییم میفهمیم که میترسد. اگر میخواهد در کنارش باشیم تا با ترسش روبهرو شود، مثلاً با هم زیر تخت را نگاه کنیم. به کودک اطمینان دهیم که ما مراقبش هستیم و کنارش میمانیم. اگر کودک از تنها خوابیدن میترسد، مدتی را کنار تختش بخوابیم، اما از گرفتن دست یا در آغوش خوابیدن مداوم پرهیز شود، چراکه با تماس لمسی ما شرطی میشود و دفعات بعد اگر دست ما را نگیرد یا در آغوشمان نباشد به سختی آرام خواهد شد.
راهکار دیگر پیدا کردن یک چیز گرانبها در خانه یا اتاقش است. نقشه گنجی از محیط خانه بکشیم. با این تفاوت که مثلاً مبلها کوه هستند و بینشان رودخانه است و… در محیطی که همه چراغها هم روشن نباشد. داخل کمد، زیر تخت، پشت عروسکها و هر جایی که برای کودک امکان ایجاد ترس دارد را به همراهی پدر یا مادرش بگردد تا آن را پیدا کند.
یک بازی دیگر بازی گم شدن است که ما بشویم کودکی که گم شده و فرزندمان بشود پلیسی که ما را پیدا میکند و به خانه بر میگرداند.
در بازی مشاغل هم میتوانیم اجازه دهیم او آرایشگر، دکتر و… ما شود. بهتر است این بازیها به صورت متناوب و متنوع انجام شود تا از هراس کودک کاسته شود.