ماکیاولی که بود و شخصیت ماکیاولی چگونه تعریف شد؟
در قرن پانزدهم میلادی، فیلسوف و سیاستمدار ایتالیایی نیکولو ماکیاولی در کتاب خود شهریار از لازم نبودن اجرای هیچ حکم اخلاقی در سیاست، برای رسیدن به قدرت، سخن به میان آورد و نظریهی قدرتگرایانهی خود یعنی ماکیاولیسم را در راستای تحقق اهداف منفعتطلبانه بنا نمود. در واقع ماکیاولی با ارائهی نظریهی خود، اساس شخصیتی سلطهگر و منفعتطلب را به صورت تئوریک و سازمانیافته به نگارش درآورد و پس از او بسیاری از سردمداران سیاسی و قدرتطلب، رویهی وی را در پیش گرفتند.
پس از مدتی، متخصصان حوزه شخصیت برای دستهبندی تیپهای شخصیتی از نام این نظریهپرداز زادهی عصر رنسانس وام گرفتند. آنها افرادی که واجد رگههای شخصیتی چون ماکیاولی بودند و از رویهی او پیروی میکردند را در طبقهی مفهومی به نام شخصیت ماکیاولی قرار دادند. در واقع کارشناسان این شخصیت را به شکل زیر تعریف میکنند؛
فردی که قدرت طلبی، سلطهگری، ابزارگرایی، فریبکاری و تظاهر جزو خصوصیات اصلیاش به شمار میرود و فقط به منفعت خود توجه میکند. اگر وارد ذهن یک ماکیاولیست شویم شاید با رژهی افکاری از جنس حق به جانبی، دیگر مقصر پنداری، منفیبافی و خودشیفتگی رو به رو شویم.
ماکیاولی کیست؟
ماکیاولیسم در روانشناسی به یک ویژگی شخصیتی اشاره دارد که فرد چنان بر منافع خود متمرکز می شود که دیگران را برای رسیدن به اهداف خود فریب می دهد و استثمار می کند. اشخاص ماکیاولی با در نظر گرفتن اندرزهای ماکیاولی به ایثار یا از خودگذشتگی اعتقادی ندارند و از نظر آنها هیچ ارتباطی نمی تواند نتیجه «برد-برد» داشته باشد. ماکیاولیسم یک ویژگی شخصیتی است که کسی را توصیف می کند که عمیقاً مستعد دروغگویی و بدبین است.
ماکیاولیسم در روانشناسی مدرن، بخشی از آنچه به عنوان “سه گانه تاریک” از آن یاد می شود همراه با روان پریشی و خودشیفتگی در نظر گرفته می شود. شخصیت های ماکیاولی معمولاً احساسات و باورهای دیگران را دستکاری میکنند تا به آنچه میخواهند برسند.
شخصیت ماکیاولیست چه خصوصیاتی دارد؟
شخصی که دارای ویژگی ماکیاولیسم است به اکثر گرایش های زیر تمایل دارد:
- فقط بر روی جاه طلبی و منافع خود متمرکز شده اند
- پول و قدرت را بر روابط ترجیح دهید
- استثمار و دستکاری دیگران برای پیشرفت
- دروغ و فریب در صورت لزوم
- اغلب از چاپلوسی استفاده کنید
- فاقد اصول و ارزش ها
- می تواند منزوی باشد یا سخت است که واقعاً آن را بشناسید
- بدبین به نیکی و اخلاق
- قادر به آسیب رساندن به دیگران برای رسیدن به امکانات خود هستند
- سطوح پایین همدلی
- اغلب از تعهد و وابستگی های عاطفی اجتناب می کنند
- به دلیل ماهیت محاسباتی می تواند بسیار صبور باشد
- به ندرت نیت واقعی خود را آشکار می کنند
- مستعد برخوردهای جنسی گاه به گاه
- می تواند در خواندن موقعیت های اجتماعی و دیگران خوب باشد
- عدم وجود گرما در تعاملات اجتماعی
- همیشه از عواقب اعمال خود آگاه نیستند
شخصیت ماکیاولیستی وقتی هدفی دارد، با مهارت بسیار به این فکر می کند که چگونه به آن دست یابند، اما بدون توجه به احساسات سایر افراد درگیر. هنگامی که با آنها تعامل می کنید، ممکن است رفتار آنها را جذاب و جذاب بیابید، با این حال هرگز واقعاً به آنها احساس نزدیکی نمی کنید. “آنها فاقد همدلی هستند.”
در زندگی شخصیت ماکیاولیست، مفهوم خودشیفتگی در تضاد با از خودگذشتگی، به شکل افراطی ایفای نقش میکند و شخصیتی خودشیفته را در آنها نمایان میسازد. شخصیتی که از ترفندهای گوناگونی نظیر باجگیری عاطفی، تظاهر، دروغ، خوب جلوه دادن خویش، اظهار دوستی و بعضاً رفتارهای نمایشی، استفاده میکند تا دیگران را تحت کنترل خویش در بیاورد و با رویکردی ابزارگرایانه از آنها برای دستیابی به خواستههای خود سؤاستفاده کند.
یکی از مشخصترین خصوصیات شخصیت ماکیاولیست، پیروی کورکورانه از جمله “هدف، وسیله را توجیه میکند” است. بنابراین اگر با شخصی برخورد کردید که در راستای رسیدن به اهدافش هیچ خط قرمزی ندارد و به رنج دیگران اهمیتی میدهد، سعی کنید از او فاصله بگیرید تا بازی نخورید و قربانی چنین شخصیتی نشوید. بر اساس داده های فعلی، تمایل به بروز ماکیاولیسم در سن پایین تر افزایش یافته و در مردان شایع تر از زنان است.
رهبران ماکیاولی قدرت شخصی خود را به حداکثر میرسانند. ماکیاولی رهبران را تشویق می کند که دروغ بگویند و از اقناع اجباری برای تامین نیازهای خود استفاده کنند. افرادی که نمرات بالایی در ماکیاولیسم دارند، لزوماً در موقعیت قدرت رسمی نیستند، بلکه درگیر تکنیک هایی برای افزایش ارزش خود هستند، البته به هر قیمتی. ماکیاولیست ها به رعایت معیارهای اخلاقی توجه چندانی ندارند. آنها بر پول، قدرت و رقابت تمرکز می کنند و تاکید کمی بر ایجاد گروه، مراقبت از خود و تعهد خانواده دارند. آنها قصد دارند به هر قیمتی برنده شوند. در محیط کار، ماکیاولیست ها دست به چاپلوسی، فریبکاری، اجبار می زنند و می توانند توهین آمیز باشند.
آیا هر فرد باهوش یا موقعیت سنج چنین شخصیتی دارد؟
البته باید گفت که همهی ما در این اجتماع به یکدیگر نیاز داریم و لازمهی بقای جمعی، یک ارتباط دیالکتیک و دوطرفه میان افراد جامعه است اما هنگامی که نیاز ما بر شأن فردی که از او درخواستی داریم مقدم میگردد، مفهوم ابزارگرایی به چشم خواهد آمد. با این حال باید به نکته مهمی توجه داشته باشیم که همهی ما گاهاً رفتارهایی مبتنی بر اندیشه و توصیه های ماکیاولی را انجام دادهایم اما بلافاصله پس از آن، دچار اضطراب اخلاقی و کشمکش درونی شدیم و حداقل سعی کردیم آنها را تکرار نکنیم.
فراموش نکنید که این مهم در خصوص یک شخصیت ماکیاولی صدق نمیکند و چنین شخصی هرگز پشیمان نمیشود چرا که روند هر روزه این فرد به شکل فریبکارانه و خودخواهانه بوده. همچنین از آنجایی که این دو صفت آشکارا به ذهن دلیلتراشش گره خورده، خود را محق میداند و هیچ بینشی نسبت به این نقطهی کور وجودیاش ندارد و نمیخواهد داشته باشد.