#داستان_ها_برای_بیدار_شدن_است
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد.
برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
مرد متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد.
مثل یک دزد راه می رود، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند.
آنقدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباس هایش را عوض کند و نزد قاضی برود و شکایت کند.
اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد، زنش آن را جا به جا کرده بود.
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مانند یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند و رفتار می کند.
ذهن کاری میکند تا همان چیزی را ببینید و بشنوید که باعث تایید ماست!
افکار ماست که خوب و بد را میسازد!
مراقب باشیم.
🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️